كمربند:بدون درد..!
تاريخ : دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, | 21:20 | نويسنده : بــــانو

 
کيف مدرسه را با عجله گوشه اي پرتاب کرد و بي درنگ به سمت قلک کوچکي که روي تاقچه بود ، رفت .
همه خستگي روزش را بر سر قلک بيچاره خالي کرد . پولهاي خرد را که هنوز با تکه هاي قلک قاطي بود در جيبش ريخت و با سرعت از خانه خارج شد .
وارد مغازه شد . با ذوق گفت : ببخشيد آقا ! يه کمربند مي خواستم . آخه ، آخه فردا تولد پدرم هست ...
-
به به . مبارک باشه . چه جوري باشه ؟ چرم يا معمولي ، مشکي يا قهوه اي ، ...
پسرک چند لحظه به فکر فرو رفت .

فرقي نداره،فقط ...، فقط ...دردش کم باشه... 



نظرات شما عزیزان:

امیر
ساعت9:56---26 مهر 1392
سلام ظاهرا دوست های خوبی توی این وبلاگ ها پیدا میشن فقط ازت خواهش می کنم مواظب باش و بی گدار به آب نزن اینو فراموش نکن که هرکی ضربه خورده از دوست خورده و هیچکس با ظاهر دشمن به آدم حمله نمیکنه یا لااقل برای باراول اینکاررو نمیکنه.فدات -بابات

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: